Tuesday Feb 16, 2021

آوازه‌خوان‌های شهر قصه - سوپراسکوپ شماره ۱۲

خیلی خیلی سال پیش، توی یک ده، یک ارباب و زنش خونه‌ای داشتن وتوی خون‌شون خودشون بودن و یک خر، چه خری یک خرکاری و فعال و زرنگ، اسم اون فستر بود، صبح تا شب کار می‌کرد، هر چی گندم توی انبار بودش بار می‌کرد، بارو از راه درازی واسه ارباب نمک‌نشناسش توی آسیاب می‌برد، توی راه عرو عرو عرعر می‌کرد، هرچی سر راهش بود همه رو کر می‌کرد.

راستی که من همچون پدرم خر هستم

درخربت توی خرها همه‌جا سر هستم

از صبح تا شب‌کاری به‌جز بارندارم

بارک‌الله به خودم که یک خر نر هستم


کاری از سازمان انتشار مجموعه داستان‌های ناطق

شرکت ۴۸ داستان، سوپراسکوپ

مؤلف و شاعر: علیرضا اکبریان

با صدای گروهی از هنرمندان برجسته ایران

Comments (0)

To leave or reply to comments, please download free Podbean or

No Comments

Copyright 2024 All Rights Reserved

Podcast Powered By Podbean

Version: 20240320